صدای چکش، بوی لاستیک سوخته، شیشه شکسته و ماشینهای بیماری که نیاز به مداوا دارند. اینجا به «بیمارستان ماشینها» معروف است. این بیمارستان از ابتدای خیابان اقدسیه ۲ تا ۲۲ ادامه دارد و متخصصان مختلف از برقکار، تعویض روغنی، مکانیک، صافکار و... به چشم میآید.
مهمترین ویژگی این محدوده، کنارهمبودن همه مشاغل مربوط به خودرو در یک راسته است. اگر کسی بخواهد خودرواش را تعمیر کند، بدون هیچ مشکلی متخصصان مربوطه را پیدا میکند. علاوهبراین مغازههای لوازم یدکی و وسایل تزیینی داخل خودرو هم اینجا کم نیست.
محدوده خدمات خودرویی ابتدای خیابان اقدسیه از خیابان الهیه یک نیز راه دارد به خیابان شهید عظیمرزم یک که میرسیم، کمکم خدمات خودرویی شروع میشود و از کنار هر کدام که رد میشویم، صدایی به گوش میرسد. مکانیککار و برقکار از روی صدای موتور یا استارت ماشین بهدنبال مشکل آن میگردند. صافکار و نقاش هم خوب قسمت تصادفی و ضربخورده را نگاه میکنند تا با کمترین هزینه و کمترین رنگکاری، ماشین را مثل روز اولش کنند.
سراغ سعید شیرمحمدی میرویم که یکی از مکانیککارهای قدیمی اینجاست. کارگاهش در خیابان الهیه یک و در یکی از خیابانهای فرعی خاکی این معبر است. برادران سعید چند کارگاه پایینتر از او خدمات دیگری را برای خودرو انجام میدهند. دستانش روغنی شده و درحال تمیزکردن قطعات سرسیلندر موتور پژو۴۰۵ است. او از سال۱۳۹۰ به اینجا آمده است. آن موقع حدود پنجاهکارگاه خدمات خودرویی در همین الهیه یکمشغول به کار بودند. اما حالا تعداد کارگاهها آنقدر زیاد است که از سمت بولوار اقدسیه تا خیابان اقدسیه۲۲ هم ادامه دارد.
او میگوید: بیشاز بیستسال سابقه کار دارم؛ قبل از این در بولوار پیروزی کارگاه داشتم، اما پیادهراههای آنجا که درست شد، شهرداری از شغلهایی مثل ما خواست که محل کار را به بیرون از شهر ببریم. تعدادی از همکاران محل را پیدا کرده بودند و به ما هم خبر دادند. با برادرها تصمیم گرفتیم بیاییم و کار را ادامه دهیم.
سعیدآقا کار در این محدوده را دوست دارد و تنها از معابر خاکی آن گله دارد و میگوید: صافکاری، نقاشی، جلوبندی، سیمکشی، مکانیکی، تعویض روغنی، هر آنچه مربوط به خودروست، پیدا میشود. نیاز نیست مشتری برای تعمیر خودرو از یک خیابان به خیابان دیگر برود. تنها مشکل ما بعضی از معابر خاکی است. با هر بادی که بلند میشود، دیگر نمیتوانیم بهراحتی کار کنیم و گردوخاک نفسمان را میبرد.
بیشتر کارگاهها و مغازهها اینجا دوطبقه است. طبقات بالا یا صاحب ملک زندگی میکند یا خالی است؛ یا دست کافهداران است که معمولا مشتریهایشان همین تعمیرکاران خودرو هستند. یکی دیگر از شغلهای مربوطبه خدمات خودرو که زیاد به چشم میخورد، مغازه لوازم قطعات خودرو است.
محمد عبداللهی یکی از اولین مغازهدارهای راسته خدمات خودرو اقدسیه است که خودش ملک را در دو طبقه ساخته و طبقه اول مغازه فروش قطعات خودرو دارد. از زمانی که بازنشسته شده، این مغازه را با کمک پسرش راه انداخته است.
او میگوید: سال۱۳۹۰ بود که اینجا شکل گرفت و رونق امروز را نداشت. این مکان را کارکنان نیروی نظامی ارتش ساختند. زمینها متعلق به شرکت سپاد است. بسیاری از کاسبان بولوار پیروزی و محدوده قاسمآباد به اینجا آمدند. قبلا آنجا کارگاه داشتند و بهخاطر سروصدا و آلودگی، شهرداری از آنها خواست که به جای دیگری بروند و فضای مسکونی را ترک کنند.
تعمیرات خودرو نیاز به فضای بزرگی دارد. برای ماشینهای در نوبت به پارکینگ نیاز است و تعمیر آن هم سروصدای زیادی دارد. خوشبختانه این محدوده مسکونی نیست و کاسبها هم به صداها عادت کردهاند.
محمدآقا از خدماتی میگوید که شهرداری و سازمانهای مختلف در این سالها ارائه کردهاند و آب و برق و گاز تأمین شده است. تنها درخواست او، ساخت یک مسجد در زمین خاکی کنار فضای بوستان است. او میگوید: انتهای خیابان اقدسیه ۱۰/۵ کنار زمینی که در آن درخت کاشتهاند، یک زمین خاکی است که برای ساخت مسجد مناسب است.
در حال حاضر، کاسبها برای نماز به زیرزمین کارگاه آقای کابلی میروند. اگر مسجد ساخته شود، حداقل کاسبها دیگر برای اقامه نماز مشکلی نخواهند داشت. منِ پیرمرد نمیتوانم از پلههای زیرزمین پایین بروم.
محمدآقا این راسته را بیمارستان خودرو معرفی میکند و میگوید: مشتری میتواند سراغ هر تخصصی که نیاز دارد، برود و همه خدمات را دریافت کند. موتور باشد یا چرخ، رادیات باشد یا برق خودرو؛ فرق نمیکند. یکی دیگر از مشکلات اجارههای زیاد است و هیچ نظارتی هم وجود ندارد. طی سالهای اخیر، کاسبان بسیاری مجبور به ترک کار یا ترک کارگاه شده و رفتهاند. قطعات خودرو هم دیگر مثل گذشته نیست.
سال اول خودم با ۵میلیونتومان یک خاور وسیله خریدم و بهسختی آنها را جابهجا کردیم و حالا با ۱۰ میلیون تومان دو پلاستیک وسیله میخرم و با قطار شهری به مغازه میآیم. اگر تعمیرکار یا فروشنده صاحب کارگاه و مغازه نباشد، اجارهها نمیگذارد آب خوش از گلویشان پایین برود. حدود نهصد تا هزار کارگاه و مغازه در این محدوده فعال است و باید نظارت بیشتری روی اجارهها باشد. به جلوبندی رضا کابلی میرسیم.
سر در کارگاه نوشته شده است: با لبخند وارد شوید. آقای کابلی حضور ندارد و شاگردها هم حاضر به گفتگو نیستند. به خیابان اقدسیه۱۰ و فرعیهای آن میرسیم که هرکدام تعداد زیادی کارگاه و مغازه خدمات خودرویی را در خود جای داده است.
مغازه بعدی مربوط به تزئینات داخلی خودرو است. انواع روکش صندلی، دنده و فرمان دیده میشود. حمید دهقانی تازه به اینجا آمده و ۲۳سال دارد. او از بچگی کنار برادرش، کار را شروع کرده است.
حمید میگوید: لوازم تزئینی ماشین میفروشیم. باتوجهبه حضور خدمات مختلف خودرویی که وجود دارد، بازار کار خوب است، اما هزینه اجاره مغازه و کارگاهها زیاد است. به هرکس نشانی اقدسیه را میدهیم، میگویند همان مجتمع کارگاههای خدمات خودرویی. مشتریها از همین اطراف یا شهرستانها هستند. بیشتر تعمیرکارها مشتری قدیمی دارند؛ اگر صادق باشند و کارشان خوب باشد، همیشه مشتری هست.
مهدی فاخر سی سال دارد. چهارسال میشود که به الهیه آمده است. قبلا در خدمات خودرویی شرکتها کار میکرده و تصمیم گرفته است مستقل شود. از سختی کار میگوید و اینکه از ۸صبح تا ۸شب مشغول هستند. میگوید: اگر در کارمان حرفهای باشیم، کار خوبی است و درآمد خوبی دارد. تنها مشکل ما اجاره زیاد این کارگاههاست.
مهدیآقا دو شاگرد دانشآموز هم دارد و میگوید: دیگر مثل قدیم شاگرد نداریم و تعداد کمی از بچهها به این حرفه علاقه دارند. همین تعداد محدودی هم که میآیند، معمولا سر کار نمیمانند، مگر رشته تحصیلیشان باشد. علیرضا فرخی شانزدهسال دارد و به خاطر علاقهاش به اینجا آمده است. دانشآموز کلاس یازدهم در رشته مکانیک خودرو است و این کار را دوست دارد. میگوید: مثل اوستا از همان اول وقت میآیم و تا آخر وقت هستم. کار موقت در تابستان هست و اگر بتوانم، دائمی میآیم.